فرهنگ سازماني


1- مباني و مفاهيم فرهنگ سازماني

2- فرهنگ سازماني از نقطه نظر رابرت كويين

3- فرهنگ و استراتژي

4- نقش فرهنگ در انتخاب استراتژي

5- نقش فرهنگ در پيشبرد اهداف استراتژيك سازمانها



تعريف فرهنگ سازماني

تعريف فرهنگ سازماني فرهنگ سازماني عبارت است از ارزشهاي اصلي، مفروضات، تفسيرات در رويكرد‌هايي كه ويژگيهاي يك سازمان را مشخص مي‌كند که در 4 گونه فرهنگ سازماني نمايان مي‌شود. اين چهار گونه شامل قومي، ويژه سالاري و بازار، سلسله مراتب مي‌باشند (كوئين، 1999، ص 28).

تعريف فرهنگ سازماني از لحاظ معنوي فرهنگ، واژه‌اي فارسي است كه از دو جز مركب «فر» و «هنگ» تشكيل يافته است. «فر» به معني جلو و «هنگ» از ريشه اوستايي «تنگنا» و به معني كشيدن و بيرون كشيدن گرفته شده است. در زبانهاي انگليسي و فرانسوي واژه Culture بكار مي‌رود و نيز معناي آن كشت و كار يا پرورش بوده است (مشبكي 1380. ص 436). ولي هيچگاه در ادبيات فارسي به طور مستقيم به مفهومي كه برخاسته از ريشه كلمه باشد نيامده است (جعفري، 1373).

تعريف فرهنگ سازماني به عقيده هافستد فرهنگ عبارت است از: انديشه مشترك اعضاي يك گروه يا طبقه كه آنها را از ديگر گروهها مجزا مي‌كند و در جايي ديگر، فرهنگ به‌صورت مجموعه‌اي از الگوهاي رفتار اجتماعي، هنرها، اعتقادات، رسوم و ساير محصولات انسان و ويژگيهاي فكري يك جامعه يا ملت تعريف مي‌شود (زارعي، 1386).


مفهوم سازي فرهنگ سازماني

به طور كلي فرهنگ سازماني ادراكي است كه افراد از سازمان خود دارند و چيزي است كه نه در سازمان وجود دارد و نه در فرد و ويژگي‌هاي خاصي كه در يك سازمان وجود دارد نمايانگر خصوصيات معمول و ثابتي است كه سازمانها را از يكديگر متمايز مي‌كند (مشبكي، 1380).

فرهنگ سازماني بستری است  به هم پيوسته كه اجزا سازمان را بهم میچسباند (كوئين 1999).  هافستد (1991) فرهنگ سازماني را برنامه‌ريزي جمعي ذهن بيان مي‌كند كه افراد يك سازمان را از سازمانهاي ديگر متمايز كند (مرتضوي، 1379).  فرهنگهاي سازماني شالوده تاريخي دارند بدين معني كه نمي‌توان رابطه بين فرهنگ سازماني و تاريخ را از هم جدا كرد و فرهنگ سازماني بطور ناگهاني و اتفاقي بوجود نمي‌آيد تريس و بير (1993). بسياري از صاحبنظران بر اين عقيده‌اند كه ”فرهنگ سازماني، سيستمي از استنباط مشترك است كه اعضاء نسبت به يك سازمان دارند و همين ويژگي موجب تفكيك دو سازمان از يكديگر مي‌شود (رابينز، 1374، ص 967). دفت در کتاب تئوري سازمان نقش‌هاي فرهنگ در سازمان را به صورت زير مفهوم سازي کرده است:

فرهنگ سازماني ---> انسجام دروني---> زبان مشترک، تعريف مرز گروه، پاداشها و تنبيهات، روابط قدرت

فرهنگ سازماني ---> سازگاري بيروني---> اجماع در مورد رسالت سازمان، اهداف، ابزار و نظام کنترل


تئوري هاي فرهنگ سازماني

براساس تئوريهاي مختلفي که درباره فرهنگ سازماني در کتاب‌هاي هچ، دفت، الواني، رضائيان، رابينز و بهروز قاسمي ارائه شده است مي‌توان نظريه‌هاي مربوط به فرهنگ سازماني را در غالب تئوريهاي زير خلاصه کرد:

نظريه ديل و کندي: فرهنگ عميق و ضعيف

نظريه اوچي: فرهنگ A, J, Z

نظريه سانيفيلد: فرهنگ مکتب، فرهنگ باشگاه، فرهنگ بيسبال، فرهنگ دژ نظامي

نظريه دنيسون: فرهنگ رسالتي، فرهنگ انعطاف پذيري، فرهنگ ثبات و فرهنگ مشارکتي

نظريه هافستد: فاصله قدرت، اجتناب از عدم اطمينان، فرد گرائي و مردگرائي


انواع فرهنگ؛ مدل هريسون و هندي

در سال 1978 هندي، ايده‌هاي هريسون را به كار گرفت و 4 گونه فرهنگ را در اشكال ساده  توصيف كرد. او به جاي فرهنگهاي حمايتي و موفقيتي كه هريسون شناسايي كرده بود، فرهنگهاي وظيفه و شخص را به كار برد. فرهنگ قدرت (تارعنكبوتي) - فرهنگ نقش (معبد يوناني) - فرهنگ وظيفه (شبكه‌اي) - فرهنگ شخص (خوشه‌‌اي)

انواع فرهنگ سازماني

انواع فرهنگ، مدل هریسون

طراحي مدل فرهنگ سازماني براي پايان نامه

براساس مفهوم سازي صورت گرفته جهت طراحي مدل مفهومي فرهنگ سازماني براي تدوين پايان نامه ميتوان به نقش فرهنگ در انسجام دروني يا سازگاري بيروني تاکيد نمود. براي نمونه يک موضوع بسيار مناسب براي تدوين پايان نامه مي‌تواند بررسي تاثير فرهنگ سازماني بر اجراي استراتژي باشد. براي تدوين پايان نامه مي‌توانيد يکي از مدل‌هاي مربوط به فرهنگ سازماني را انتخاب کنيد.

به عنوان يک نمونه مدل زير را براي پايان نامه با موضوع رابطه فرهنگ و عملکرد از يک پايان نامه ارائه شده در دانشگاه هاروارد تهيه شده است. براي بکارگيري مدل بايد آن را درست ترجمه کرده و در فصل دوم پايان نامه و همينطور پروپوزال خود استفاده کنيد. مدلهاي ديگر را بايد سفارش دهيد.

مدل پايان نامه فرهنگ

مدل رابطه فرهنگ و عملکرد براي پايان نامه


گردآوری توسط IQnet.ir از http://www.parsmodir.com/db/theory/culture.php