استاندارد HACCP 

 معرفي:

    HACCP مجموعه الزامات مربوط به سيستم مديريت بهداشت مواد غذايي است كه اين اصطلاح از اولHazard Analysis & Critical Control Poine“ به معني ” تجزيه و تحليل خط و نقاط كنترل بحراني“ گرفته شده است. براي اولين بار HACCP در سال 1971 در كنفرانس ملي حفاظت مواد غذايي مطرح شد. سپس در سال 1973 سازمان فضا نوردي آمريكا (ناسا) با همكاري شركت پيلسبوري اين سيستم را براي اطمينان از سلامت مواد غذايي فضا نوردي اجرا كردند. اين سيستم در سال 1985 به اطلاع عموم رسيد و در سال 1993 توسط كميسيون كدكس FAO/WHO پذيرفته شد. در سال 1377 اداره استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران آيين كار استفاده از HACCP را تحت عنوان استاندارد ملي 4557 منتشر كرد. حروف كلمات ”

    اين سيستم با هدف ايمن سازي فرآيندهاي توليد مواد غذايي و پيشگيري از بروز حوادث ناشي از مشكلات بهداشتي مواد غذايي در سازمانها مستقر مي شود. HACCP داراي 7 اصل به شرح ذيل است:

1- تجزيه وتحليل مخاطرات موجود (ميكروبي، شيميايي فيزيكي)، تعيين اندازه مخاطره

2- شناسايي نقاط كنترل بحراني

3- تعيين محدوده هاي بحراني

4- تعيين سستم نظارتي براي هر كدام از نقاط كنترل بحراني

5- اقدامات اصلاحي

6- سيستم مستند سازي و نگهداري سوابق

7- ايجاد فرآيندهاي تصديق

    با توجه به اينكه در حال حاضر HACCP به عنوان يك استاندارد بين المللي از طرف سازمان ISO منتشر نشده است معمولاً در مميزيهاي اجرا شده از طرف موسسات گواهي دهنده بر حسب آيين نامه هاي هر موسسه الزامات كمي متفاوت است و اين گواهينامه ها از طرف مراجع اعتبار دهنده تاييد نمي شوند.

مزاياي بكارگيري استاندارد:

    استقرار سيستم HACCP در سازمان با توجه اجراي مراحل كنترل مناسب و موثر در طول فرآيند هاي پذيرش مواد اوليه، توليد محصول، انبارش و نگهداري و ارسال محصول به سازمان اطمينان مي دهد كه با حداقل هزينه مطمئن ترين كنترلها را انجام مي دهد و مي توان به مزاياي زير اشاره كرد:

- ايجاد اطمينان در مصرف كنندگان محصولات

- حركت به سمت توليد بدون نقص (Zero Defect) با استفاده از اصول GMP 

- پيشگيري از مخاطرات شيميايي، ميكروبي و فيزيكي كه ممكن است در فرآورده هاي غذايي موجب خسارت رساندن به مشتري و كاهش اعتبار سازمان شود.

- سازگاري با سيستمهاي مديريت كيفيت ISO 9000:2000‌

 دامنه كاربرد:

    كليه سازمانهاي توليدي و خدماتي كه در زنجيره تامين مواد غذايي جامعه نقش ايفا مي كنند مانند مجتمع هاي كشف صنعت، توليد كنندگان مواد غذايي، توزيع كنندگان مواد غذايي، سردخانه ها و.... مي توانند با استفاده از اصول HACCP نسبت به تضمين سلامت محصولات غذايي خود اطمينان لازم را كسب نمايند.                         

 

 

 

 

استاندارد ISO 14000

معرفي:

    استاندارد خانواده ISO 14000 شامل استاندارد هاي بين المللي در رابطه با سيستم هاي زيست محيطي مي باشد. اين استاندارد در سال 1996 ميلادي توسط كميته فني 207 سازمان ايزو به وجود آمد.

    يك سيستم مديريت زيست محيطي مي تواند به عنوان بخشي از سيستم جامع مديريت به حساب آيد.

    اين سيستم شامل ساختار سازماني، فعاليتهاي طرح ريزي، تعريف مسئوليتها، تعيين روش ها و فرآيندها و همچنين در اختيار گيري منابع لازم براي تهيه، اجرا، بازنگري و حفظ خط مشي زيست محيطي سازمان است.

    سيستم مديريت محيط زيست بر مبناي استاندارد ISO 14001 به عنوان يك الگوي اجرايي توسط مرجع صدور گواهينامه (Certificationn Body ) مورد ارزيابي قرار مي گيرد.

مزاياي بكارگيري استاندارد:

- ايجاد سيستمهاي مديريت زيست محيطي كه منجر به حفاظت بيشتر از محيط زيست مي شود.

- به حداقل رسانيدن موانع غير تعرفه اي تجاري و تسهيل تجارت بين الملل با توجه به بها دادن بيشتر به محيط در سازمان ها

- جلب مشتريان بيشتر و افزايش سهم بازار در سطح بين المللي

- افزايش رعايت مقررات و قوانين مربوط به محيط زيست

- استفاده بهينه از منابع طبيعي

- تسهيل تجارت بين الملل

- ايجاد ارزش افزوده بيشتر براي سازمان

دامنه كاربرد:

    اين استاندارد براي كليه صنايع كاربرد دارد.
 

 

 

 

 

 

استاندارد ISO 9000

معرفي:

    در سال 1987 كميته فني 176 سازمان ايزو (ISO/TC 176 ) سري استاندارد ISO 9000 را به جهانيان ارائه نمود.

    هدف از تدوين اين سري استاندارد به وجود آوردن الگوئي بين المللي براي پياده سازي و استقرار سيستم هاي مديريت و تضمين كيفيت بوده كه مورد استقبال فراوان در سطح دنيا قرار گرفت.

    سري استانداردهاي ISO 9000 مجدداً در سال 1994 مورد بازنگري قرار گرفته و به صورت هفده استاندارد متفاوت منتشر گرديد.

    آخرين بازنگري استانداردهاي سري ISO 9000 در سال 2000 انجام شده است در اين بازنگري، استاندارد با نگرش فرآيند گرا در سيستم مديريت كيفيت سازمان سعي در نزديك شدن به مدلهاي مديريت كيفيت جامع را دارد. نهادينه نمودن بهبود مستمر در سيستم مديريت كيفيت سازمان از تفاوتهاي اصلي ديگر اين استاندارد با ويرايش قبلي آن است.

    ساختار سري استانداردهاي ISO9000 شامل ISO9000:2000 (به تشريح اصطلاحات و تعاريفي مي پردازد كه در استاندارد به آن اشاره شده است) ، ISO9001:2000 (الزامات اجرايي سيستم مديريت كيفيت كه سازمان جهت برآورد مقاصد يا صدور گواهينامه مورد استفاده قرار ميدهد)وISO9004:2000 (خطوط راهنما براي عملكرد بهتر سازمان در راستاي سيستم مديريت كيفيت است) ميباشد. 

مزاياي بكار گيري استاندارد:

- بررسي مجدد فعاليت هاي سازمان بر اساس اهداف سازمان و رفع كاستي ها

- شفافيت فرآيندها و شاخص ها در سازمان

- جلوگيري از دوباره كاري ها به واسطه تعريف فعاليتهاي برنامه ريزي شده و سيستماتيك

- كاهش هزينه ها

- ايجاد اطمينان و اعتماد در درون سازمان

- ايجاد اطمينان و اعتماد درون سازمان (مشتري)

- افزايش توان رقابت در عرصه بين الملل

دامنه كاربرد:

    اين استاندارد در كليه سازمانهاي توليدي، خدماتي و پژوهشي و آموزشي و …… كاربرد دارد. 

 

 

 

 

 

استاندارد ISO /IEC 17025

معرفي:

    روند تخصصي شدن فعاليتهاي سازمانها موسسات و سازمانهاي تدوين كننده استاندارد را بر آن مي دارد تا نيازمنديهاي خاصي را جهت حصول اطمينان از كيفيت خدمات اين نوع سازمانها تدوين نمايند.

    علاوه بر استاندارد ISO 9001 كه الزامات عمومي سيستم مديريت كيفيت را براي كليه سازمنها بيان مي نمايد در صنايع مختلف استانداردهايي منتشر مي شود كه الزامات خاصي را براي آن تعريف مي نمايد كه اين الزامات به صورت مكمل / جايگزين الزامات عمومي ISO 9001‌ سيستم مديريت كيفيت سازمان را شكل مي دهد.

    ISO/IEC 17025 يكي از اين استانداردهاي تخصصي است كه براي تشريح سيستم مديريت كيفيت آزمايشگاهها تدوين شده است. اين استاندارد بين المللي نتيجه اجراي مجموعه الزامات ISO/IEC Guide 25 و EN 45001 است كه هم اكنون با توجه به تجربيات ناشي از اجراي دو استاندارد فوق جايگزين اين دو مي شود.

    اين استاندارد كه با همكاري كميته بين المللي الكترونيك (IEC ) و سازمان بين المللي استاندارد (ISO) تهيه شده است الزامات خود را در دو بخش سيستم مديريت كيفيت (فصل چهارم استاندارد) و نيازمنديهاي فني (فصل پنجم استاندارد) مطرح نموده است.

    در فصل چهارم استاندارد الزاماتي در خصوص سازمان، سيستم كيفيت، كنترل مستندات ، بازنگري قراردادها و..... مطرح شده كه الزامات مذكور با الزامات ISO 9001 مشابهت دارد. در فصل پنجم استاندارد الزامات فني در خصوص صلاحيت پرسنل، شرايط محيطي، روشهاي آزمون، تجهيزات و..... ذكر شده است.

اين بخش از استاندارد نيازمنديهاي فني متعددي كه در ISO 9001 موجود نيستند را پوشش مي دهد.

انطباق سازمان با ISO/IEC 17025 صرفاً توسط مراجع اعتبار دهنده (AB  ) گواهي مي شود.

مزاياي بكارگيري استاندارد:

1- ايجاد اطمينان در مشتريان در خصوص خدمات آزمايشگاه

2- كسب سهم بازار مشتريان داراي گواهينامه ISO/TS 16949 يا QS 9000 (طبق الزامات اين استاندارد در سازمانها دارنده گواهي مذكور موظف به استفاده از خدمات ازمايشگاههاي داراي گواهي ISO/IEC17025 مي باشند )

3- ايجاد قابليت اخذ تاييد صلاحيت فني از اداره استاندارد ملي

4- سازگاري با سيستمهاي مديريت كيفيت ISO 9001 ( به خصوص براي آزمايشگاههايي كه بخشي از يك سازمان بزرگ داراي گواهينامه ISO 9001 مي باشند )

5- استفاده از مزاياي عمومي استقرار سيستممهاي مديريت كيفيت در سازمانها.

دامنه كاربرد:

    اين استاندارد براي كليه آزمايشگاههاي ارايه دهنده خدمات اندازه گيري، تست، آزمون و كاليبراسيون (   آزمايشگاههاي صنعتي ) بدون توجه به تعداد پرسنل يا گستردگي محدوده فعاليتهاي آن قابل كاربرد مي باشد. 

 

 

 

 

 

استاندارد ISO/TS 16949

معرفي:

    با وجود آنكه استانداردهاي سري ISO 9000 به دليل ماهيت مستقل خود، براي بسياري از نهادها به عنوان پايه و اساس ساخت سيستم مديريت كيفيت قرار گرفته، اما برخي از حوزه هاي اقتصادي به خصوص، مانند صنايع خودرو، كه علاقه بيشتري به برآورده شدن خواسته هاي كيفي خود دارند اقدام به تدوين الزامات ويژه خود نموده اند و اجراي اين خواسته ها را براي تامين كنندگان خود الزام نموده اند.

    از آنجا كه تعداد اين الزامات سبب بروز مشكلاتي در خصوص ارزيابي مكرر خواسته هاي متفاوت براي
قطعه سازان طرف قرارداد , خودرو سازان مختلف شده است . بررسي ها براي حل اين مشكل منجر به تشكيل گروه كاري بين المللي صنعت خودرو (IATF‌) گرديد كه اين گروه كاري با همكاري كميته فني 176 سازمان بين المللي استاندارد (ISO ) اقدام به يكپارچه سازي الزامات خودروسازان جهان گرديد. ماحصل اين تلاش انتشار مشخصه فني ISO/TS 16949 در تاريخ 1/3/1999‌ گرديد. در تدوين اين مشخصه فني مراجع ذيل به كار گرفته شده است:

1- سري استانداردهاي بين المللي مديريت كيفيت ISO 9000

2- نظامنامه هاي مرجع IATF در مورد ISO/TS 16949

3- نظامنامه هاي مرجع خودروسازان آمريكايي (سري QS 9000)

4- نظامنامه هاي مرجع خودروسازان ايتاليايي (سري AVSQ )

5- نظامنامه هاي مرجع خودروسازان فرانسوي (سري EAQF)

6- نظامنامه هاي مرجع خودروسازان آلماني (سري VDA)  

    چون طبق قواعد ISO‌ انتشار يك استاندارد بين المللي نياز به طي تشريفات خاصي دارد، در موارد كه به دليل نياز به بازار به وجود يك مدرك لازم است مدرك سريعتر در اختيار قرار گيرد سازمان ISO‌ اقدام به انتشار يك مشخصه فني (Technical Specification) مي نمايد و آن را با علامت ISO/TS‌ منتشر مي نمايد. يك ISO/TS پس از انتشار ظرف سه سال مورد بررسي و بازنگري مجدد قرار مي گيرد كه ماحصل اين كار بازنگري سال 2002 اين مشخصه فني و انتشار ISO/TS 16949:2002‌ مي باشد. همچنين ظرف شش سال اين نسخه فني مورد بررسي مجدد قرار گرفته و به صورت يك استاندارد بين المللي منتشر شده يا از درجه اعتبار ساقط مي شود.

    با توجه به استقبال صنعت خودرو از اين مشخصه فني و پذيرش آن توسط خودروسازان عضو IATF امروزه سيستم كيفيت بر مبناي ISO/TS 16949‌ رايجترين الگوي سيستم مديريت كيفيت در جهان مي باشد بازنگري دوم اين مشخصه فني بر اساس الزامات ISO 9001:2000 و بر اساس رويكرد فرآيندي تدوين شده و حتي خودروسازان آمريكايي اعلام نموده اند كه اين مشخصه فني به عنوان الزامات آنها نيز قابل قبول است. به كارگيري مشخصه فني ISO/TS 16949 در حال حاضر توسط شركت سازه گستر سايپا نيز الزام شده و اين گروه خودرو سازي الزامات خود را تحت عنوان AR8201‌ بر اساس اين مشخصة فني و با افزودن الزمات خاص خود منتشر كرده است.

    مشخصه فني ISO/TS 16949:2002‌ براي اولين بار توسط شركت مهندسين مشاور خانه كيفيت ترجمه و منتشر شده است كه براي اطلاع بيشتر مي توانيد اين كتاب را ملاحظه فرماييد.

 

مزاياي بكارگيري استاندارد:

1- انطباق كامل با استاندارد ISO 9001:2000 و قابليت تلفيق به خصوص براي واحدهاي توليدي كه هم براي صنعت خودرو و هم خارج از آن فعاليت مي نمايند.

2- قابليت انطباق و سازگاري با استاندارد مديريت ، زيست محيطي ، ISO 14000‌

3- استقرار يك سيستم مديريت كيفيت فرآيند گرا كه متضمن ايجاد بهبود مداوم در سازمان و حركت به سمت مدلهاي TQM و تعالي سازمان است.

4- پذيرش اين سيستم توسط گروه خودرو سازي سايپا  

5- قابليت انطباق سيستم با الزامات خودرو سازان ايراني ديگر (ايران خودرو، كرمان خودرو و....)

6- استفاده از مزاياي عمومي سيستمهاي مديريت كيفيت

دامنه كاربرد:

    با توجه به موارد مندرج در مشخصة فني ISO/TS 16949:2002 اين الزامات با هدف جلوگيري از مميزيهاي مكرر/ مختلف مراجع صدور گواهينامه و ايجاد يك رويكرد واحد در مورد سيستمهاي مديريت كيفيت سازمانهاي توليد كننده و تامين كننده قطعات خودرو تدوين شده است. اين مشخصه قبلي براي محلهايي از سازمان كه در آنجه قطعات مشخص شده توسط مشتري براي توليد و يا خدمات پس از فروش ساخته مي شوند كاربرد دارد. بخشهاي پشتيبان (مانند مراكز طراحي ، دفتر مركزي و مراكز توزيع) به عنوان بخشي از سازمان مميزي مي شوند ولي نمي توانند به تنهايي گواهينامه دريافت نمايند اين مشخصه فني مي تواند براي زنجيره تامين خودرو سازي نيز استفاده شود. (پيمانكاران فرعي ، قطعه سازان طرف قرارداد با خودرو ساز)    

 

 

 

 

 

استاندارد OHSAS 18001 

معرفي:

در سال 1998 كميته اي متشكل از انستيتو استاندارد بريتانيا، شركتهاي اصلي گواهي دهنده انگلستان و ساير سازمانهاي بين المللي استاندارد تشكيل شد كه هدف آن تهيه و تدوين استانداردي واحد بود.

سري ارزيابي بهداشت حرفه ايaccupational health and safetyassessment series- (OHSAS 18001 ) استانداردي واحد كه در پاسخ به نياز فوري سازمانها طراحي شده و اين استاندارد قابل مميزي و اخذ گواهينامه مي باشد كه به دو بخش تقسيم شده OHSAS 18801‌ كه شامل مشخصاتي مي باشد كه بر اساس آنها گواهي كسب مي شود و OHSAS 18002 كه راهنمايي جهت پياده سازي يك سيستم مديريت بهداشت حرفه اي و ايمني مي باشد.

ساختار OHSAS مشتمل بر 6 بخش مي باشد:

1- نيازمنديهاي عمومي

2- خط مشي بهداشت حرفه اي و ايمني

3- طرح ريزي

4- اجرا و عمليات

5- بررسي و اقدام اصلاحي

6- بازنگري مديريت

ساختار استاندارد OHSAS 18001 سازگار با استانداردهاي ISO 9001:2000 و ISO14001:1996 مي باشد تا سازمانها به راحتي بتوانند سيستم مديريت كيفيت محيط زيست و بهداشت و ايمني شغلي را با يكديگر ادغام كرده و سيستم واحدي را ايجاد نمايند.

مزاياي بكار گيري استاندارد:

- تفكري طرح ريزي شده و مستند در ارتباط با بهداشت شغلي و ايمني

- ساختاري روش براي مديريت OHSAS‌

- ايجاد محيط كاري ايمن تر و سالم تر

- افزايش آگاهي و دانش در خصوص مديريت ايمني و بهداشت شغلي

- كاهش ريسك حوادث، رويدادها و ....... هاي شغلي

دامنه كاربرد:

اين استاندارد در كليه سازمنهاي توليدي و خدماتي داراي كاربرد مي باشد.      

 

 

 

 

 

استاندارد QS9000

معرفي:

    مجموعه الزامات سيستم مديريت كيفيت صنايع خودروسازي امريكا كه عمدتا مربوط به شركتهاي
فورد، جنرال موتور وكرايسلر مي باشد تحت عنوان QS9000 شناخته مي شود .آخرين بازنگري اين الزامات كه در سال 1998 منتشر شده است حاوي دو بخش است. بخش اول اين الزامات در قالب الزامات عناصر بيست گانه ISO9001:1994 تدوين شده است كه در متن هريك ازعناصر بيست گانه الزامات مشترك سه خودروساز بزرگ(Big Three) به الزامات اصلي استانداردISO9001 اضافه شده است. بخش دوم استاندارد حاوي الزامات منحصر به فردهريك از خودروسازان آمريكاي است.اين الزامات توسط كميته اي به نام گروه كاري صنايع خودرو (AIAG) كه متشكل از نمايندگان صنايع خودروسازي امريكا است تدوين شده است.QS9000 يكي از شناخته شده ترين الزامات ويژه صنعت خودرو درجهان است كه علاوه بر سازمانهاي طرف قرارداد، خودروسازان آمريكا كه الزام به استقرار اين سيستم دارند، بسياري از قطعه سازان جهان داوطلبانه اقدام به استقرار اين سيستم كرده اند.

    علاوه بر نظامنامه مرجع الزامات سيستم كيفیت ( QSR ) كه شالوده اصلي والزامات اين سيستم را تشريح ميكند مجموعه الزاماتQS9000 حاوي 5  سند مرجع ديگر نيز ميباشد كه با الزامات اصلي تحت عنوان six pack شناخته مي شوند.در متن الزامات QSR درمواردي كه ضرورت داشته باشد به اين 5 نظامنامه ارجاع داده شده است. اين 5 نظامنامه مرجع عبارتند از:

1- طرح ريزي پيش هنگام كيفيت محصول و طرح كننرل (APQP&CP)

2- تجزيه وتحليل حالات بالقوه خرابي وآثار آن (FMEA‌)

3- كنترل آماري فرآيند (SPC)

4- تجزيه و تحليل سيتمهاي اندازه گيري(MSA)

5- فرآيند تاييد قطعات توليدي (PPAP)

    هر چند در اغلب سيستمهاي كيفيت صنعت خودرو استفاده از پنج ابزار فوق به نوعي الزامي است ولي  منسجم ترين نظامنامه هاي مرجع در خصوص تكنيكهاي MSA  ، SPC ، FMEA مربوط به مجموعه الزمات QS 9000‌است كه در ساير سيستمها نيز از اين مراجع استفاده مي شود

    البته در مورد APQP‌ و PPAP‌ هر يك از خودرو سازان الزمات خاص خود را دارند كه تا حدودي با APQP ,PPAP سازگار و قابل انطباق است به عنوان مثال در ايران خودروسازان از فرايندي تحت عنوان SQA براي تشريح الزمات خود در مورد تكوين و توسعه محصولات جديد و فرآيند تاييد آن استفاده مي كنند كه از نظر اصولي با الزامات QS 9000 داراي نقاط اشتراك زيادي مي باشد.

    با توجه به فراگيري كاربرد QS 9000 بين قطعه سازان سراسر جهان صدور گواهي توسط موسسات گواهي دهنده در اغلب نقاط جهان حتي براي قطعه سازاني كه با خودرو سازان آمريكا طرف قرارداد نيستند رايج بوده و قطعه سازا ن دستيابي به اين گواهينامه را به عنوا ن يك هدف كيفيتي كه بيانگر تكامل سيستم كيفيت آنهاست مد نظر قرار مي دهند .

 مزايای بكارگيري استاندارد:

1- امكان اخذ گواهي معتبر از موسسا ت گواهي دهنده كه بيانگر رشد و كمال سيستم كيفيت سازمان است

2- استفاده از مراجع مكتوب علمي كاربردي جهت بكار گيري موثر تكنيكهاي پيشرفته كيفيتي

3- جلب اعتماد مشتريان  در خصوص توامندي كيفيتي سازمان

4- ايجاد قابليت تطبيق سيستم كيفيت سازمان با الزامات خودرو سازان داخلي

5- استفاده از مزاياي عمومي استقرار سيستمهاي كيفيت در سازمان 

دامنه كاربرد:

     طبق موارد ذكر شده در مقدمة QS 9000 (نظامنامه مرجع QSR ) نظام مديريت كيفيت QS 9000 براي عرضه كنندگان داخلي و خارجي زير كه با صنايع خودرو آمريكا مرتبط هستند الزام شده است:

- تامين كنندكان مواد اوليه

- تامين كنندگان قطعات و وسايل توليد و يدكي

- تامين كنندگان عرضه كننده خدمات (عمليات حرارتي ، رنگ، پوشش و........) 

 

 

 

 

 

استاندارد Sogedac

معرفي:

    نظام مديريت كيفيت EAQF در حال حاضر رايج ترين نظام مديريت كيفيت ويژه صنايع خودرو در ايران مي باشد. اين نظامنامه توسط اغلب شركتهاي خودرو سازي فرانسه طراحي شده است در ايران تحت عنوانSogedac  شناخته شده است در حال حاضر ويرايش 1987 آن توسط اغلب شركتهاي خودروساز مرجع بوده  و شركت ساپكو ( ايران خودرو) ويرايش سال 1990 آن را مبنا قرار داده است آخرين  ويرايش اين نظام كه 1998 در فرانسه منتشر شده است در قالب عناصر بيست گانه ISO 9000 تدوين شده است محتواي اين نظام شامل الزمات استاندارد ISO 9000 سال 1994 به عنوان مبنا بوده  ودر هر بخش از عناصر بيست گانه خواسته هاي خاص خودروسازي اضافه شده است اين نظام به نمايندگي از شركتهاي تامبوت، سيتروئن و ................ توسط شركت Sogedac مورد ارزيابي قرار مي گيرد از اين رو اين نظام به همين نام نيز شناخته مي شود

    مجموعه مدارك EAQF شامل پرسشنامه « ارزيابي تواناييهاي كيفيت عرضه كنندگان» و خطوط راهنماي مراحل مختلف فرآيند « تضمين كيفيت عرضه كنندگان » (SQA) مي باشد.

مزاياي بكار گيري استاندارد:

- امكان عقد قرارداد با شركتهاي ساپكو و سازه گستر

- كاهش هزينه ها

- بالا بردن كيفيت محصول

- و بقيه مزايايي كه در استانداردهاي سيستمهاي مديريت كيفيت ذكر شده است

دامنه كاربرد:

    كليه توليدكنندگان قطعات خودرو طرف قرارداد با توليد كنندگان  خودر وايراني جزو دامنه كاربرد اين استاندارد قرار مي گيرند. 

 

 

 

 

 

مدل تعالي سازماني

معرفي:

      يكي از نيازهاي واحدهاي داراي سيستم كيفيت در جوامع صنعتي ارتقا و تعميق سيستم كيفيت به موازات رشد سازمان مي باشد. از طرفي سيستمهاي مديريت كيفيت در خصوص برخي موارد و فعاليتهاي سازمانها سكوت كرده اند لذا سازمانهاي مختلف پس از رسيدن به درجه اي از بلوغ سازماني اين استانداردها را پاسخگويي نيازهاي رو به تعالي خود نمي بينند. با توجه به اين موارد وجود مدلهاي عملي و اجرايي جهت استقرار TQM به صورت قابل ارزيابي ضرورتي براي پاسخگويي به نياز سازمانها است.
اولين گام اجرايي در اين زمينه با تعريف مدل جايزه دمينگ در ژاپن برداشته شد و پس از آن در ايالات متحده آمريكا و اروپا نيز مدلهايي براي پر كردن خلاء چنين جايزه بزرگي ارايه شد. جايزه كيفيت ملي مالكوم بالدريج (MBNQA) بر اساس نوعي مدل ارزيابي سازمانها در آمريكا تعريف شده و مدل اروپايي آن در سال 1991 در نشست بنياد اروپايي براي مديريت كيفيت (EFQM) تحت عنوان جايزه كيفيت اروپايي (EQA) مطرح شد.
اين جوايز در كشورهاي مختلف به برترين شركتها كه به نحو موثرتري به TQM عمل مي كنند اعطا مي شود تا به ايجاد نوعي رقابت در تعالي و رشد سازمانها كمك نمايد.
مدل جايزه ملي تعالي سازماني ايران نيز از مدل اروپايي آن (EFQM) اقتباس شده است و از سال 1382 اعطاي جوايز آن در ايران شروع شده است. در اين مدل بر اساس ارزيابي سازمانها و ميزان نزديكي آنها به TQM سه نوع تنديس (تنديس زرين براي بهترين سازمان، تنديس سيمين براي سازمان دوم و تنديس بلورين براي سازمان سوم) و دو نوع گواهينامه اهتمام به اجراي TQM در نظر گرفته شده است كه به بهترين سازمان در هر زمينه كاري مشروط به كسب حداقل امتياز لازم ارايه مي شود.
در اين مدل، ارزيابي بر اساس تلاشها و فعاليتهاي سازمان و نتايج حاصله انجام مي شود. بخش و فعاليتها يا اقدامات اجرايي سازمان تحت عنوان توانمند سازها شامل 5 گروه معيار (رهبري، خط مشي و راهكار، مديريت مشاركتي، منابع و فرآيندها) و نتايج حاصله از توانمند سازها شامل 4 گروه معيار (رضايت كاركنان، رضايت مشتري، تاثير بر جامعه و نتايج) مي باشد كه با چك ليست هاي، مخصوص توسط ارزيابان آموزش ديده ارزيابي و امتياز دهي مي شود.

مزاياي به كارگيري:
- انجام خود ارزيابي بر اساس اين مدل به سازمانها كمك مي كند تا وضعيت خود را نسبت به سازمانهاي موفق ارزيابي نمايند و نقاط ضعف و قوت خود را شناسايي كنند.
- وجود هدف در فرآيند استقرار انگيزه لازم جهت اعتلاي سازمان را براي مديران و كاركنان ايجاد مي كند.
- فضاي رقابتي كسب جوايز به تسريع در رشد سازمانها كمك مي كند كه شعار« كيفيت راه بدون پايان» را جامعه عمل بپوشاند.
- ارزيابي ها و گزارشات آن فضاي مناسبي جهت الگوبرداري از بهترينها (Benchmarking) را فراهم مي كند.
- كسب جوايز حاصل از مدل (با توجه به دشواري دريافت آن) دستاورد بزرگي براي سازمان ايجاد مي كند.


دامنه كاربرد:

كليه سازمانهاي توليدي و خدماتي كه قدمهاي اوليه براي استقرار سيستمهاي مديريتي مختلف را برداشته و نياز به مدلهاي متعالي براي رشد و بلوغ سازمان دارند. 

 

 

 

 

 

 

مديريت استراتژيك

معرفي:
     وقوع تغييرات متنوع در زمينه هاي علمي، تكنولوژي و فرهنگ همراه با تغيير الگوي رفتاري آحاد جامعه موجب مي شود تا موفقيت سازمانها در فضاي تجاري مورد نظرشان بستگي مستقيم به استفاده از فرصتهايي كه در اين تحولات ايجاد مي شود داشته باشد. تغييرات و تاثيرات آن بر بازار كسب و كار سازمانها امروزه نه تنها داراي بازتاب ملي كه انعكاسي در سطح بين المللي دارد و در اين فرآيند جهاني سازمانهايي موفق خواهند بود كه بتوانند با درك صحيح از شرايط و موقعيتهاي پيش رو تصميمات مناسبي اتخاذ نمايند.
مديريت استراتژيك كه ابزاري براي تحليل صحيح وضعيتهاي اين چنيني و تعريف راهكارهاي بهينه ذيربط است به صورت زير تعريف مي شود:
راهبري و هدايت فرآيند خلق شرايطي براي آينده سازمان و اتخاذ و اجراي تصميماتي براي واكنش مناسب نسبت به مقتضيات محيطي است. مديريت استراتژيك يك واسطه هوشيار و آگاه، در تاثيرگذاري و تاثير پذيري تعاملات درون و برون محيطي است.
با توجه به اينكه مقوله مديريت استراتژيك در واقع فرآيندي جهت تعريف، اجرا و كنترل استراتژي سازمان است لازم است تعريفي نيز از استراتژي ارايه شود. با توجه به تعاريف مختلف ارايه شده در متون علمي، تعريف زير مي تواند بيانگر مفهوم استراتژي باشد:
در عرصه سازماني استراتژي ، فراهم آوردن شرايطي است كه با توجه به اطلاعات موجود و بر اساس قضاوت دقيق در زمان مناسب سازمان را قادر سازد تا عكس العمل مناسب (حمله يا عقب نشيني) در مواجهه با كنشهاي محيط انجام دهد و با برآورد دقيق محدوديتهاي رسيدن به يك موقعيت پايدار، مناسبترين موقعيت را براي خود ايجاد نمايد.
مديريت استراتژيك در فرآيند اجراي خود يك فرآيند تركيبي (Synthetic) است و معناي اين عبارت برخورداري از اين نگرش است كه اين فرآيند كل سازمان را در پيوند با يكديگر در نظر گرفته و مجموعه را در راستاي يك هدف قرار مي دهد.
لذا تصميم گيري به موقع و توانايي تخصيص به هنگام منابع و امكانات به نقاط حياتي است كه مي تواند سازمان را با محيط و مقتضيات آن سازگار كند. پيش بيني آينده، خلق آن و بهره برداري از شرايطي كه بوجود آورده است مي تواند موسسه اي را در پاسخ و يا ايجاد پرسش براي محيط و چالشهاي موجود در آن آماده نگاه دارد.
مديريت استراتژيك چشم به رويكردهاي كلان دارد يعني آن چيزي كه بتواند تاثيرات كلان بر محيط خود بگذارد، خلائي در نيازها ايجاد نمايد كه خود بتواند در بهترين زمان ممكن آن را پوشش دهد.
آنچه در مديريت استراتژيك اهميت دارد مفهوم زمان است كه بستر تغييرات مادي و معنوي را به وجود مي آورد. در چنين شرايطي است كه استفاده از زمان و خصوصيات آن مي تواند به آن شكل مادي بدهد كه قابل لمس بودن در آن در عمل خشنودي كاركنان، مشتريان و جامعه به عينيت برساند.

مزاياي به كارگيري:
- كمك به رشد و تعالي سازمان در محيط با استفاده از شرايط محيطي موجود
- حفظ آمادگي سازمان با پيش بيني آينده و اتخاذ راهبردهاي مناسب در مقابل چالشهاي حال ‌و آينده محيط
- ايجاد توان تاثير گذاري بر محيط و رقبا
- جلوگيري از اتلاف منابع و امكانات

دامنه كاربرد:
كليه سازمانها

  

 

  منبع : http://www.houseofqulity.org

گردآوری: www.IQnet.ir