موانع اجرايJIT  در شركت‌هاي توليدي صنعتي كوچك

 

حامد جعفر زنجاني

Niko H. Prajogo and Robert B. Johnston

Department of Business Systems

Monash University

johno@fcit-m1.fcit.monash.edu.au

July2,2003

 

خلاصه

توليد بموقع (Just-In-Time =JIT ) به عنوان يك راهبرد بقا در مقابل رقابت بازار جهاني، به طور وسيع و گسترده‌اي در صنايع توليدي صنعتي به مرحله اجرا در آمده است. JIT مزاياي گوناگوني ارائه مي‌كند، از قبيل ميزان محصول بيشتر (عملكرد بيشتر)، سودمندي بيشتر و كيفيت بهتر.

البته بيشتر مقالات و مطالبي كه به بحث در مورد JIT مي‌پردازند، بر شركت‌هاي توليدي بزرگ متمركز مي‌باشد؛ يعني محيطي كه اين مفاهيم و تصويرهاي كلي، از آنجا ناشي شده‌اند.

به دليل محدوديت‌هايي كه شركت‌هاي توليدي كوچك با آنها روبه‌رو هستند (شامل محدوديت کارکنان، محدوديت منابع مواد، تأمين‌کنندگان، مشتريان، بنيادها و مؤسسات مالي)، ممکن است تمام اجزاي JIT نيز براي آن محيط قابل استفاده نباشند.

اين مقاله به تحليل موانعي مي‌پردازد كه شركت‌هاي صنعتي كوچك (SME) در اجراي JIT با آنها مواجه مي‌شوند؛ در اين بررسی از منابع مختلفی استفاده شده است؛ از جمله مطالعات موردي منتشره جهت تعيين خطوط هدايتگر براي SMEها، به منظور پيشگيري از مشكلات مذکور.

 

مقدمه

JIT به عنوان يك راهبرد بقا در مقابل رقابت بازار جهاني، به صورت گسترده‌اي در صنايع توليدي اجرا شده است.

اين سيستم ثابت كرده كه در افزايش توليد و كاهش هزينه‌هاي توليد از طريق حذف ضايعات، نقش مؤثری را بر عهده دارد.

مزاياي گوناگون JIT (هزينه‌هاي عملياتي كاهش يافته، ميزان محصول بيشتر و كيفيت بالاتر)، به طور وسيعي در متون مربوطه مورد بحث قرار گرفته است. هر چند‌ بيشتر اين متون مربوط است به موفقيت سازندگان بزرگ با تقاضاي پايدار و ثابت (همانند صنايع الكترونيك و اتوماتيك).

گرچه SMEها جهت دسترسي و حصول مزاياي JIT ، دارای نيازهايی مشابه شرکت‌های بزرگ مي‌باشند، ولي برخي مشخصه‌هاي منحصر به فرد SMEها ممكن است موانعي جهت اجراي JIT به وجود آورد.

بر خلاف شركت‌هاي بزرگ، SMEها فاقد قدرت نفوذ بر شركاي تجاري خود هستند و اغلب برای انجام پروژه‌هاي آزمايشي، منابع کافی در اختيار ندارند. بنابراين برخي اجزاي الگوي JIT ممكن است براي SMEها غير قابل حصول باشد و وابستگي‌هاي بين اجزاي گوناگون ممكن است بيشتر باعث محدوديت اجراي JIT در اين قبيل شرکت‌ها شود.

در اين مقاله، متون موجود در مورد موانعي كه SMEها در اجراي JIT با آنها مواجه مي‌شوند و ارائه راه‌حل‌هاي ممكن براي آنان مورد بررسی قرار می‌گيرد.

 

در اين مقاله، ابتدا الگوي JIT ارائه مي‌شود؛يعنی اجزای JIT و وابستگي بين آنها و مسائل و تنگنا‌هاي عمومي در اجرا. سپس مشخصات خاص SMEها، قابليت كاربرد روش‌هاي گوناگون JIT  در اين قبيل شرکت‌ها و نيز خطوط راهنماي سنتي اجراي JIT در حضور محدوديت‌هاي SMEها مورد بررسي قرار می‌گيرد. در نهايت، جهت مشاهده نحوه غلبه بر اين محدوديت‌ها، متون مربوطه مورد بحث واقع مي‌شوند. مقصود اين مقاله، منصرف كردن SMEها از تلاش جهت اجراي JIT نيست، بلكه مقصود آن است که به واسطة تحليل دقيق موانع موجود، راه و روش غلبه بر اين موانع مشخص شود.

 

الگوي JIT

JIT صرفاً يك روش توليدی نيست، بلكه مجموعه‌اي از روش‌ها و مفاهيم براي بهبود سودمندي است. موندن (Monden) تعريف كوتاهي از JIT  ارائه مي‌نمايد: «توليد اقلام (كالای) لازم، در كميت‌هاي لازم، در زمان لازم». هدف اوليه JIT عموماً به صورت حذف ضايعات در نظر گرفته مي‌شود؛ در اينجا هر چيزي كه ارزشي اضافه به محصول يا خدمات نمی‌افزايد، به عنوان ضايعات تعريف مي‌شود.

در اين بخش، اجزاي گوناگون JIT به طور كوتاه و مختصر شرح داده مي‌شود؛ طوري كه ملزومات اجراي اين اجزا را  مي‌توان با قابليت‌هاي SMEها مقايسه نمود. مؤلفان گوناگون، طبقه‌بندي‌‌هاي اجزاي JIT را به صورت جدول 1 پيشنهاد كرده‌اند.

وابستگي‌هاي ميان اجزاي JIT

برخي از اجزاي JIT از نظر منطقي، پيش‌فرض اجراي موفقيت‌آميز ديگر اجزای JIT مي‌باشند. بنابراين در اين بحث، لازم است موانعي كه SMEها در اجراي JIT با آن مواجه‌اند، مد نظر قرار گيرد؛ ازجمله اينكه آيا ممكن است يك جز خاص JIT  وراي قابليت‌هاي يك SME باشد يا نه و نيز اينكه چگونه ديگر اجزاي وابسته ممكن است تحت تأثير قرار گيرند. اين بخش توسط تنظيم شبكة وابستگي‌ها ميان اجزاي JIT ، تصوير جامعی از اين سيستم ارائه می‌دهد كه بايد در اجراي JIT مد نظر قرار گيرد.

 

موانع براي SMEها

تعاريف

اجزاي JIT

فقدان قدرت معامله با مشتريان

توليد كميت يكسان و تركيبي از اقلام هر روزه

متعادل‌سازي توليد

مشكلات در اجراي توليد سلولي

مواد توسط استفاده‌كنندگان از مرحلة پايين بر طبق نياز، كشيده مي‌شوند

سيستم كششي

هيچ گونه مانعي وجود ندارد

كارگران به آراسته نگهداشتن محيط كاري تشويق شوند

رسيدگي به امور داخلي

براي اجرا به ديگر اجزا وابسته است

جهت توليد در دسته‌هاي كوچك و كاهش مانع

توليد انبوه اندك

وجوه محدود جهت برآوردن فناوری جديد

حذف دفعات راه‌اندازي خارجي و كاهش دفعات راه‌اندازي داخلي

كاهش زمان راه‌اندازي

منابع و وجوه محدود در هدايت تعليمات

جهت اجتناب از هرگونه از كار افتادگي توسط حفظ و نگهداري ماشين‌آلات

نگهداري و تعميرات

 پيشگيرانه

هيچ گونه مانعي بجز وجوه محدود جهت توسعة ابزارهاي بدون اشتباه وجود ندارد

جهت درست كردن خروجي سالم، ابتدا با به كارگيري ابزارهاي كنترل كيفي، توقف خط و ابزارهاي بدون اشتباه

كنترل كيفي جامع(TQC)

فقدان قدرت معامله با فروشندگان

تحويل بموقع شامل شراكت اطلاعاتي، كيفيت در فروشندگان و شراكت‌هاي طولاني‌مدت است

خريد بموقع

وابسته است به اينكه آيا توليد انعطاف‌پذير به دست خواهد آمد

براي انطباق محصول يك مجموعه سلول‌ها با نرخ يكسان

متعادل‌سازي خطوط توليد

فقدان تخصص در ساده كردن طرح و فقدان منابع جهت شكل دادن به سلول‌ها

تسهيلات و نيروي كار مي‌توانند بنا به تقاضاي مشتري مجدداً مرتب شوند و از عمليات استاندارد و فناوری گروهي و نيروي كار انعطاف‌پذير تشكيل شوند

توليد انعطاف‌پذير

اين امر يك رخداد طبيعي در SMEهاست؛ براي اينكه ارتباطات به طور آزاد اعمال شده است

جهت قدرتمند كردن كارمندان براي بهبود عمليات

فعاليت‌هاي پيشرفت گروهي كوچك(SGIA)

جدول 1: اجزاي JIT و موانع جهت اجراي آن در شركت‌هاي توليدي صنعتي كوچك (SMEها)

جدول 1 از طريق نشان دادن اينكه چگونه اجزای JIT به طور متقابل از هدف توليد هموار حمايت مي‌كنند، طرحی از JIT  ارائه می‌نمايد.

از آنجايی که توليد هموار (بدون مشكل)، هدف اوليه است، وابستگي‌ها مي‌توانند از طريق انتخاب توليد هموار به عنوان نقطة آغاز، شرح داده شوند. توليد هموار (بدون مشكل) بدين معناست که محصولات كامل شده به صورت جريان دائمي در نرخ مورد تقاضاي مشتري و با حداقل منابع و مواد توليد شوند. جهت حصول به اين امر، يك شركت بايد سيستم كشش و متعادل‌سازي توليد را اجرا كند. هر دوي اينها، نيازمند سيستم توليد انبوه كوچك است. به علاوه، سيستم كشش مستلزم رسيدگي عالي به مسائل درون سازماني می‌باشد، در حالي كه متعادل‌سازي توليد نيازمند تقاضاي پايدار و ثابت از جانب مشتريان و يك فرايند متعادل‌سازي خط است. توليد انبوه كوچك نيازمند كنترل كيفي جامع (TQC) است (جهت حصول اطمينان از اينكه هر جز موجود در توليد، در شرايط خوبي قرار دارد). در اينجا لازم است براي تجهيزات و ماشين‌آلات، زمان برپايي كاهش يافته و حفاظت و نگهداري پيشگيرانه كامل به كار برده شود. به علاوه، توليد انبوه كم مستلزم همكاري فروشنده جهت تحقق خريد JIT می‌باشد. تعادل خط نيازمند ساخت انعطاف‌پذير است كه از عمليات استاندارد، فناوری گروهي و نيروي كار انعطاف‌پذير تشكيل مي‌شود. در كنار اين عناصر، JIT  نيازمند تعهد از جانب تمام كارمندان جهت بهبود سيستم در فعاليت‌هاي پيشرفت گروهي (SGIA) مي‌باشد.SGIA  در افزايش كيفيت، بهبود خط توليد و حصول توليد انبوه (از طريق كاهش زمان راه‌اندازي و نگهداري و تعميرات)، نقش مؤثری بر عهده دارد.

 

 

 

مشخصات SMEها

چندين تعريف جهت تشريح شرکت‌‌هاي كوچك ابداع شده است که بيشتر آنان از تعداد كارمندان و حجم فروش به عنوان سنجش استفاده مي‌كنند؛ بر اين مبنا، به شرکت‌هايی با كمتر از صد نفر کارمند و پنج ميليون دلار حجم فروش،  SME اطلاق مي‌شود.

جداي از تعاريف كمي، چندين تعريف مبتني بر ديگر مشخصه‌ها نيز وجود دارد. بازرگاني‌هاي كوچك عموماً به طور مستقل داراي مالكيت بوده و توسط مالك مديريت مي‌شوند. تصميمات مديريتي عمده‌ اين شرکت‌ها بر عهده يك يا دو نفر است. SMEها سهم كوچكي از بازار مربوطه را در اختيار داشته و به طور طبيعي فقط يك مجرا دارند. احتمالاً اندازه قطعي مهم نيست، بلكه مقايسه اندازه با ديگر فروشندگان در همان بازار و همان زنجيره ارزي، اهميت دارد.

مسائل براي SMEها در تطابق با راهنمايی‌های اجراي عمومي

شركت‌هاي بزرگ وكوچك، هر دو نيازمند تعهد مديريت ارشد به عنوان اولين لازمه در اجراي JIT مي‌باشند؛ چون بيشتر شركت‌هاي كوچك داراي مالكيت شخصي هستند، مالك بايد درك كند كه JIT نيازمند راه و روش جديدي در مديريت و تفكر مديريتي و طرز برخوردهاي جديد در جهت عمليات است. اين امر مي‌تواند در شركت‌هاي كوچك دشوار باشد، چون آنها فقط يك يا دو مدير دارند كه هميشه مشغول امور روزمره هستند. اين مديران شرکت‌های کوچک ممكن است تحمل عقب‌نشينی و تأمل درباره كل عمليات و طرق بهبود آن را نداشته باشند. بدون درك كافي از فلسفه JIT ، تعهد قوي از طرف مديريت ارشد در مورد پروژه وجود نخواهد داشت و اجرا به نحو احسن تکميل نخواهد شد.

 

مسأله دوم در اجراي تعليمات و آموزش است. يك شركت كوچك نمي‌تواند سرپرستان خود را جهت تعليمات به خارج از شركت بفرستد، چون اين امر به معنای تعطيلی کارخانه است. همچنين آنها به طور طبيعي بخش آموزش ندارند و از سوی ديگر، وجوه محدود شرکت استخدام يك مشاور خارجي را نيز غيرممکن می‌سازد. در مطالعات مازانی (Mazany)، بيشاپ (Bishop)و کلين (Klein) روش‌هاي متعددی جهت حل اين مسائل وجود دارد؛ از قبيل اينکه ابتدا بايد مدير كارخانه و سپس کارمندان آموزش ببينند. ديگر ابزار و سبك‌هاي آموزشي قابل دسترس مي‌تواند نوارهاي ويدئويي و كتاب‌ها باشد كه به طور وسيعي در دسترس هستند و مي‌توانند بدون تعطيلی كارخانه مورد استفاده قرار گيرند.

 

مسأله سوم، برنامه‌ريزي كل عمليات است. لازم است كه قبل از اجرا، يک طرح مناسب ايجاد شود؛ اين امر مي‌تواند به شركت در اجتناب از اشتباهات پر هزينه در طي اجرا و به حداقل‌رساني فرصت شكست كمك كند. هم چنانكه قبلاً اشاره شد، مديران در شركت‌هاي كوچك اغلب مشغول عمليات روزمره بوده و وقت كافي جهت اشتغال در برنامه‌ريزي عملياتي و راهبردی ندارند. 

در نهايت اينکه بنا به اندازة كوچك طيف محصولات SMEها، اين شرکت‌ها به اجراي آزمايشي JIT محدود مي‌شوند. تأييد شده است كه شركت‌هاي كوچك ممكن است مجبور شوند كل عمليات JIT خود را تغيير دهند. بنابراين بهتر است به جاي آزمايش كل سيستم براي JIT ، ابتدا براي تعداد كمي از محصولات خود، JIT  را اجرا نمايند و بتدريج با کسب نتايج مناسب، سيستم JIT  را گسترش دهند.

 

 

مسائل در اجزاي JIT

عموماً JIT بايد به طور داخلي، قبل از درگيري طرفين خارجي اجرا شود. بيشتر اجزاي JIT مي‌توانند به صورت داخلي و بدون نياز به تغييرات خارجي اجرا شوند (بجز متعادل‌سازي توليد و خريد JIT). برخي اجزا همانند نگهداري و تعميرات پيشگيرانه، عمليات استاندارد و رسيدگي به امور داخلي، جهت‌ اجرا (صرف‌نظر از اندازة شركت) دشوار نيستند. اين بخش به بحث در مورد آن اجزايي می‌پردازدكه اغلب در متون به عنوان موانع براي SMEها در اجراي JIT مورد اشاره قرار مي‌گيرند.

 

آموزش متقابل

آموزش متقابل براي سازندگان كوچك رايج است؛ چرا كه در اين نوع آموزش، به راحتی می‌توان غيبت چند کارمند معدود را پوشش داد و نيز جهت اجرا در شرکت‌های کوچک (نسبت به شركت‌هاي بزرگ) ساده‌تر است. يكی از علل اين امر آن است كه سازندگان كوچك به طور معمول داراي قراردادهاي اتحاديه‌اي نيستند. تنها مسأله اين است كه آموزش جامع پر هزينه است. سازندگان كوچك ممكن است كارمندان كليدي را به طور انفرادي تعليم داده و از آنها بخواهند که از دانش خود، ديگر كارکنان را بهره‌مند سازند.

 

كاهش زمان‌هاي راه‌اندازي

بيشتر افراد تصور مي‌كنند كه كاهش زمان‌هاي راه‌اندازي مستلزم مهندسي و طراحي جامع در تغيير ابزار و ماشين‌آلات و بالطبع سرمايه‌گذاري شاخص می‌باشد. اين امر ممكن است حقيقت داشته باشد، ولي بيشتر اوقات شركت‌ها با ساده‌ترين امور شروع مي‌كنند؛ يعنی تفکيک ميان راه‌اندازي داخلي و خارجي. اين امر مي‌تواند به سادگي توسط فيلمبرداري ويدئويي فرايند انجام شود. نوار ويدئويی بعداً مي‌تواند در فعاليت‌هاي پيشرفت گروهي كوچك (SGIA) مورد بحث قرار گيرد. بسياری از اوقات لازم است که راه‌اندازي خارجي حذف شود و در بسياری از مواقع می‌توان دفعات راه‌اندازي داخلي را از طريق اصلاحات سادة تجهيزات، كاهش داد. برخي مطالعات موردي در سازندگان كوچك، استفاده از اين روش را با نتايج مؤثري گزارش كرده‌اند.

 

فناوری گروهي

از تعداد دفعاتي كه در ستون مورد بحث قرار می‌گيرد، به نظر مي‌رسد كه فناوری گروهي يك عنصر مقدماتي JIT باشد (هر چند كه سازندگي سلولي مي‌تواند جهت اجرا دشوار باشد). تخصيص خطوط ممكن است با توجه به كارگران و ماشين‌آلات محدود ميسر نباشد و ترتيب مجدد ماشين‌آلات در سلول‌ها، بنا به درخت محصول محدود شود. فناوری گروهی ممكن است به چند سلول ناقص ختم شود يا بناچار از يک ماشين براي سلول‌هاي متفاوت استفاده شود.

 

سيستم كششي

شركت‌هاي كوچك در اجراي سيستم‌هاي كششي، نتايج متفاوتی را گزارش کرده‌اند. مطالعات موردي گزارش شده توسط مازانی، بيشاپ و کلين، اجراي موفق سيستم كششي را نشان می‌دهد؛ در حالي كه ديگران يك سيستم چندكاره (مركب) متشكل از يك سيستم فشاري يا برنامه‌ريزي ملزومات مواد را اجرا كرده‌اند. مطالعة موردي ديگري نشان می‌دهد كه سيستم كششي ميسر نبوده است؛ چون بيشتر قطعات چندان به كار نمي‌رفتند. اما مفهوم سازندگي جاري در بيشتر موارد ظاهر مي‌شود.

اگر سيستم کششی مستلزم ساخت سلولی باشد، سازندگان كوچك ممكن است در اجراي اين سيستم با مشکلاتی مواجه شوند؛ چرا که ساخت سلولی به‌ نوبة خود براي شركت‌هاي كوچك دشوار است. همچنين يك سيستم كششي نيازمند تقاضاي پايدار متوالي است‌كه در شركت‌هاي كوچك وجود ندارد. شرکت‌های کوچک اگر از قبل بدانند که تقاضاي مشتري چيست، مي‌توانند تقاضا را تراز کنند. اين مسأله بعداً مورد بحث واقع مي‌شود.

 

 

زمانبندي توليد

بيشتر شركت‌هاي كوچك به چند مشتري عمده وابسته‌اند. آنها فاقد قدرت معامله‌گري با مشتريان كليدي‌ خود بوده و نمی‌توانند اين مشتريان را به ارائه سفارش بر مبنای يك نرخ پايدار و ثابت، وادار نمايند. مطلوب‌ترين موقعيت همكاري مشتريان با شرکت‌های کوچک عبارت است از شراكت در زمانبندي توليد و پيش‌بيني تقاضا. نيل به اين امر ممكن است به واسطة قدرت معاملة كم، محدود باشد و در نتيجه، ممكن است توليد بر پيش‌بيني‌هاي غير دقيق استوار باشد كه در اين صورت، كالاي تمام شده به يك مانع تبديل مي‌شود. متعادل‌سازي توليد، مانع بزرگی براي شركت‌هاي كوچك جهت آغاز كامل JIT  می‌باشد.

 

خريد بموقع(JIT)

خريد بموقع در شرکت‌های کوچک، به طور طبيعي به عنوان آخرين جز JIT اجرا مي‌شود (به دليل فقدان قدرت معامله با فروشندگان). سازندگان كوچك معمولاً قدرت معامله خوبي به فروشندگان خود نمي‌دهند و مجبور به بسته‌بندي و ذخيره تعداد زيادي از مواد اوليه هستند؛ به همين دليل، هزينه زيادي براي تهيه مواد در زمان‌هاي لازم متحمل خواهند شد.

در اين زمينه، چندين راه‌حل توسط مؤلفان مختلف پيشنهاد شده است كه مفيد مي‌باشند. ساده‌ترين راه‌حل يافتن فروشندگان JIT است. اگر اين راه‌حل ممکن نباشد، شركت‌ها مي‌توانند خريد JIT  را براي قطعاتی با بازدهي و سود بالا اجرا نموده و براي بقيه موارد از روش‌هاي نقطه سفارشي استفاده نمايند. همچنين جهت ايجاد شراكت در خريد JIT با فروشندگان، چندين مرحله وجود دارد كه شرکت‌ها مي‌توانند از آنها استفاده کنند؛ بدين ترتيب که شرکت‌ها اول بايد جهت كاهش تعداد اجزا، از GT (فناوری گروهي) استفاده كنند و سپس مي‌توانند تعداد فروشندگان را كاهش داده و برخي از محصولات را خريداري نمايند. اين امر موجب افزايش حجم سفارش‌دهي در سطحي متعادل مي‌شود.

 

مطالعات موردي

جهت به تصوير كشاندن اينكه چگونه SMEهاي خاص با مسائل اجراي JIT مقابله مي‌كنند، برخي مطالعات موردي به چاپ رسيده، در اين بخش خلاصه مي‌شوند. گرچه شركت‌هاي شرح داده شده، معمولاً تمام اجزاي JIT را اجرا نمي‌كنند، ولي می‌توان آنها را به عنوان اينكه با موفقيتJIT  را در سطح خاصي اجرا كرده‌اند، طبقه‌بندي نمود. اين مطالعات موردي لزوماً به اين معني نيستند كه مي‌توانند براي هر شركت كوچكي به كار روند. شكست‌ها به‌ندرت گزارش مي‌شوند؛ شرکت‌ها معمولاً نمونه‌های موفق و اجرا شده را ارائه مي‌كنند.

 

سوهال (Sohal) و نايلور (Naylor) اجراي JIT در يک شرکت کوچک با تقريباً 50 کارمند را گزارش كرده‌اند. اين شركت، کار خود را با آموزش تمام سطوح كارمندان آغاز كرد. سپس قطعات و قسمت‌ها در محل نگهداري مرتب شدند. بعد از آن، شركت زمان‌بندي الگوي مركب را اجرا نمود كه در پي آن، سيستم کانبان (Kanban) جهت متصل ساختن مجموعة محصول و ساخت اجزا مستقر شد. بالاخره پيشرفت ثابت و دائم در تمام حيطه‌ها اعمال شد.

هاتچيسون (Hutchison) و وايزنبرگ (Weisenberg)  JIT را در يک شركت توليدي فصلي كه 80 كارگر ساعتي و 25 کارمند حقوق‌بگير داشت، اجرا كردند. پس از اينكه مديريت متعهد به اجراي JIT شد، تعليماتي اجرا شده و SGIA شكل گرفت. پروژه اول، كاهش زمان راه‌اندازي ماشين‌آلات بود. با استفاده از ويدئوها و طبقه‌بندي ماشين‌آلات و استاندارد كردن تمام قطعات و قسمت‌ها، آنها توانستند 93% از زمان راه‌اندازی را کاهش دهند. سپس آنها سيستم كششي را توسعه دادند و سيستم برنامه‌ريزي قديمي را حذف كردند؛ پيشرفت‌هاي بعدي همانند طرح خطي و زمان‌بندي محصول مركب و تعادل خطي جهت افزايش عملكرد اجرايي شركت, بتدريج پيگيری شد.

رشتة عادی يك اجراي كامل JIT در SME ها را می‌توان بدين صورت شرح داد: پس از مرور كامل و آموزش، GT جهت توسعة سلول‌ها و طرح‌ كلي كارخانه به كار می‌رود. سپس ساخت سلولي و سيستم كششي اجرا می‌شود. در اين حين، SGIA (فعاليت‌هاي پيشرفت گروهي كوچك) شكل می‌گيرد و جهت كاهش اوقات برپايي و اجراي پيشرفت مستمر مورد استفاده قرار می‌گيرد.

 

نتيجه‌گيري

با تحليل طبيعت JIT و قابليت‌هاي SMEها، مشخص می‌شود كه برخي موانع در اجراي JIT در SMEها وجود دارد. بزرگترين محدوديت، فقدان قدرت معامله‌گري SMEها با جهان خارج است. با اين حال، مطالعات موردي نشان مي‌دهد كه تعدادی از SMEها به اجراي شاخص موفقيت و مزايا دست يافته‌اند.

بازرگاني‌هاي كوچك بايد از برخي محدوديت‌هاي ذاتي شركت‌هايشان در اجراي JIT آگاه باشند. براي برخي از شركت‌هاي كوچك، خريد JIT به نظر غير قابل حصول مي‌رسد. براي ديگران کانبان مناسب نيست، چون اجزاي حامي آن وجود ندارد. واداشتن اجراي اجزاي نامناسب، به نااميدي و عملكرد اجرايي بدتر منجر مي‌شود. علي‌رغم تعداد زيادي از داستان‌هاي موفقيت‌آميز، بايد اشاره کرد كه شكست‌هاي زيادي نيز در اجراي JIT وجود دارد. هميشه جنبه‌هايي از اعمال ساخت وجود دارد كه در حيطة كنترل شركت‌ها بوده و برايشان اجزاي JIT مناسب است. اين عناصر زماني كه با دقت به كار برده شوند، ممكن است تأثيرشان بر شركت مورد نظر پديدار شود؛ ولي شركت‌هاي كوچك بايد از محدوديت‌ها و فرصت‌هايي كه در JIT وجود دارد، آگاه باشند. بالاخره اينكه JIT نبايد به عنوان مجموعه‌اي از روش‌هاي «آماده جهت استفاده» براي پيشرفت در نظر گرفته شود، بلكه بايستي به عنوان فلسفة راهنمايي تلقی شود كه به شركت در يافتن روش‌هاي پيشرفت خودش كمك مي‌كند. ماهيت JIT ، فلسفة توليد مواد است در زماني كه آنها بدون ضايعات ضروري‌اند. تمام اجزا مسؤول نيل به اين هدف مي‌باشند. اگر‌چه اجزای JIT توسط سازندگان بزرگ معرفي شده و به ‌نظر مي‌رسد كه برخي از آنان با مشخصات شركت‌هاي كوچك مطابقت نداشته باشند، اما شركت‌هاي كوچك بايد برداشت خود را از اين روش‌ها توسعه دهند؛ چرا كه در كارخانة آنها مؤثر خواهد بود. در اين زمينه، شرکت‌ها می‌توانند بر اساس موقعيتي كه با آن مواجه‌اند، مسيرهاي گوناگونی را انتخاب نمايند. اگر شركت اجراي يكپارچه JIT را تعقيب كند، از مزايای بسياری برخوردار خواهد شد.